سال نو همدان بودیم(من و نیکی)و رضا بخاطر شیفتذهاش تهران بود...ساعت هفت عصر سال تحویل بود...من و مادر و پدر پشت میز بودیم که نیکی شروع کرد به گریه وقبل زمان سال تحویل خودش رو رسوند سر سفره...عزیز دلم اولین عید زندگیت مبارک
به قلم : دوشنبه یکم فروردین ۱۴۰۱تاريخ : 22:52 زمان : SiRe| |
روز مادر...برچسب : نویسنده : maadoottaa بازدید : 137