سال گذشته چنین روزی

ساخت وبلاگ
استرس داشتم چون فردا صبح برای دیدلر با خانواده عشقم راهی شهرشون شدیم.

الان من و عشقم کنار همیم...در کنار بهترینم هام خونه داداشیم...الهی من فدای تک تکشون بشم...فدای خانواده عزیزم که حامی و پشت من بودن...خدایا شکرت 

خدایا برام حفظشون کن

رضا دیروز عصر بعد 3 روز شیفت از تهران اومد همدان...وقتی رسید مادر تو راه کرج بود...امروز ظهر برای ناهار خونه نوشین رفتیم و مادر هم با مجید حدود ساعت 1 رسیدن

روز مادر...
ما را در سایت روز مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maadoottaa بازدید : 185 تاريخ : يکشنبه 26 خرداد 1398 ساعت: 16:32