سفر عروسی

ساخت وبلاگ
پنجشنبه هفته گذشته حدود ساعت 7 اسنپ به سمت ترمینال جنوب گرفتیم و با اتوبوس ساعت 8 راهی ازنا شدیم ...حدود ساع 2 رسیدیم...دختر خاله عشقم با دخترش اونجا بود به همراه خواهر رضا و مامانش.بعد خوردن ناهار(ماکارونی)رضا رفت خونه پسر عموش و ما لباس های دوماد رو بردیم خونشون.برای شام مامان رضا مهمون داشت و مرغ گذاشته بود(یک مهمونی بود نه مراسم حنابندون)اخر شب هم بخاطر کمبود جا عشقم رفت خونه پسر عموش و دل منم با خودش برد ...حدود ساعت 1 بهم پیام داد که چقدر این مدل مو بهت میاد و شبی فرشته ها شدی و عاشقت...منم قند تو دلم اب شد

صبح جمعه عشقم اومد و با هم رفتیم نون بخریم راضیه هم اومد.بعد صبحونه خانوما رفتن خونه الهه برای ارایش ولی من خونه موندم و با رضا با هم اماده شدیم و بعد عشقم و راضیه و شوهرش رهی تالار شدیم.بعد مراسم من تنها اومدم خونه(بدون رضا)اخه زودتر برگشته بود و همین مساله منو خیلی ناراحت کرده بود ولی خوب عشقم از دلم دراورد.لعد رفتن عروس با رضا رفتیم بلیط برای برگشت خریدیم(برای ساعت 12 شب).بعد اومدن تا موقع شام با رضا خوابیدیم و بعد خخوردن شام راهی تهران شدیم

روز مادر...
ما را در سایت روز مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : maadoottaa بازدید : 172 تاريخ : چهارشنبه 8 اسفند 1397 ساعت: 1:00